زوج خوشبخت...

آمار مطالب

کل مطالب : 161
کل نظرات : 78

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 17
باردید دیروز : 15
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 104
بازدید سال : 3655
بازدید کلی : 149105

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان عاشقانه هایم را از پوست شفاف تو می گیرم و آدرس tmasti.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 104
بازدید کل : 149105
تعداد مطالب : 161
تعداد نظرات : 78
تعداد آنلاین : 1



> به آساني صافكار ماشين خود باشيد

> قلم خش گير خودرو ( رنگ فابريك)

> لباس پتویی اسناگی | SNUGGIE

> اصلاح مردان میکروتاچ MICRO TOUCH

> قلم خش گیر اتومبیل

> قلم تشخیص رنگ کارشناس 2

> جديدترين قلم خشگير با ضمانت رنگ ثابت ( محصول كشور تايوان )

> رخت آویز جادویی واندر هنگر WONDER HANGER

> تست رنگ خودرو

> قلم خش گير خودرو هاي ايران خودرو و سايپا

> قلم تشخیص رنگ شدگی اتومبیل

> جنگجویان کوهستان - لینچان - دوبله

> پكيج طلائي خش گير خودرو ( كار پك اصلي )

> میز تیبل میت TABLE MATE

> رنده برقی کنوود انگلستان KENWOOD

> سوالات عمومی آزمون های استخدامی بانک‏،شهرداری،شرکت نفت و ... با پاسخنامه

> گردگیر دستی گوداستر | GO DUSTER

> پمپ باد همراه اتومبيل ( 4 كاره )

> مودم پر سرعت همراه 3G

> تلویزیون دیجیتال بروی کامپیوتر و لپ تاپ

تبلیغات
نویسنده : ترنم
تاریخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391
نظرات

روزی یک زوج 25ومین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفتند.انها در شهر مشهور شده بودند به دلیل اینکه درطول زندگی مشترک خود هرگز دچار اختلاف نشده بودند...

تو این مراسم خبرنگار ها جمع شده بودند تا دلیل خوشبختی انان را بپرسند....
سردبیر میگه:اقا واقعا باور نکردنی نیست.چطور چنین چیزی ممکنه؟؟
شوهر روزای ماه عسل رو به یاد میاره و میگه:بعد ازدواج برای ماه عسل به شمیلا رفتیم اونجا برای اسب سواری دو اسب متفاوتو انتخاب کردیم...اسب من بسیار ارام بود اما اسب همسرم کمی سرکش بود و همان اول راه همسرمو زمین انداخت.
همسرمو خودشو جمع و جور کرد بعد زد به پشت اسب و گفت:"این بار اولت بود"
بین راه اسب دوباره اونو زمین انداخت همسرم گفت:"این بار دومت بود"
وقتی اسب برای بار سوم اونو زمین انداخت همسرم خیلی با ارامش تفنگشو برداشت و اسبو با یه گلوله کشت.
سر همسرم داد زدم:چه کار کردی روانی؟؟!حیوان بیچاره رو کشتی دیوانه....
همسرم با خونسردی به من نگاهی کرد بعد با ارامی گفت: این بار اولت بود..

 
کسب درآمد اینترنتی



عاشقانه هايم را از پوست شفاف تو مي گيرم عاشقانه هايم را از پوست شفاف تو مي گيرم
تعداد بازدید از این مطلب: 155
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم. دکتر علی شریعتی بعضي از دوستان گرام مجبور كردن تا بگم گه من يه پسر هستم با نام مستعار ترنم البته خودمو پشت اين نام مخفي نكردم فقط نگفته بودم كه پسرم ولي پسر هستم دوستان


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود